آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان بزرگترین وبلاگ بچه های سمپادی کاشان
نگاهي به فارسی دوم راهنمایی 1- دیار ؛ ص 3 ؛ diyar ، ( در اصل ، دِوار ، از دور ) ؛ جمع دار ؛ سرزمین ، کشور ، موطن ، در قدیم ، به معنی خانه ها 2- دَیّار : هر موجود زنده به ویژه انسان ، کس ، ساکن خانه 2- الهی ، ص 3 ، از « الاه » در عربی به صورت « اله » ؛ در فارسی به صورت الاهی هم می نویسند به معنی « خدایی » ؛ « خداوندی » 2- خداشناس ؛ تکیه اصلی در تلفظ این کلمه بر روی هجای سوم است . در مورد کلمه « الله » توضیحات گوناگونی داده اند و اختلاف نظرهایی وجود دارد ، یکی از بهترین نظر ها این است که کلمه ی الله در اصل « اله » بوده است که به معنی خداوند باشد ( اعم از حقیقی یا غیر حقیقی ) ، بعدها اعراب وقتی می خواسته اند در باره ی آفریدگار جهان صحبت کنند می گفتند « اَلاله » یعنی آن خدا ، افزودن « ال » بر سر کلمه اله برای اشاره ذهنی بوده ، یعنی همان خدا که می دانی ، کم کم کلمه ی الاله مخصوص آفریدگار جهان گردید و با مرور زمان همزه ی اله که در الاله در میان دو « لام » قرار گرفته بود به جهت تخفیف حذف شد و کله ی الله به صورت یک کلمه ی جدید در آمد و اسم خاص آفریدگار شد . ( زبان قرآن ، علیرضا صدرالدینی ) 3- هویّت : hoviyyat ؛ از هُوَ + یّت ( تکواژ مصدر جعلی ) ، چگونگی ، چیستی 4- ص 8 ، تمرین 4 ، عوامل جمع عامل و عامله است . جمع هایی که بر وزن « فواعل » هستند مفرد آنها بر وزن « فاعله » است مثل ضوابط ( ضابطه ) ؛ روابط ( رابطه ) ؛ در فارسی بهتر است همان « عامل » بگوییم . عوامل چندین معنی دارد از جمله : 1- کارگزاران 2- منابع و مواد اولیه تولید 3- در قدیم و در کشاورزی به معنی « گاو » که با آن شخم می زنند . 4- ابزار و وسایل که از فلز و جز آن ساخته می شود . 5- ص9 ، شه مردان ؛ بیت اول ، مصراع دوم : عشق را سرمایه ی ایمان علی است : اگر « را » به معنی« به » باشد معنی مصراع این است : عشق به علی ، سرمایه ی ایمان است ( سرمایه ی ایمان ، عشق به علی است .) معانی دیگر : سرمایه ی عشق ایمان به خدا ، علی است 2- سرمایه ی ایمان برای عشق ورزی به خدا ، علی ( ع ) است 3- سرمایه ی عشقِ ایمان از علی ( ع ) است . بیت دوم ، وَلا : دوستی ، محبت ؛ وِلا که مصدر دیگر موالات است به معنی پیاپی آوردن چیزی و ترتیب است . همچنین به معنی دوستی و پیوستگی . تلفظ وَلا ، ارجح است . بیت 3 ، مُبین : روشنگر // آیین پذیر بودن کائنات ؛ یعنی هستی و موجودات جهان پذیرنده ی راه و روش خاندان بزرگوار پیامبر ( ص ) می باشند . به عبارت دیگر : تمام موجودات از خانواده ی او رسم و آیین دینداری و زندگی را می پذیرند . بیت 4- من در فروتنی ، تیرگی ، بی ارزشی و... ( وجه شبه ) مانند خاک هستم و به علت محبت و دوستی ( مِهر ) او ( حضرت علی ( ع ) ) همچون آیینه ، صاف ، شفاف ، زلال و بی غَلّ و غَش ( وجه شبه ) هستم / می توان دیدن ، نوا در سینه ام : مهر و عشق علی ( ع ) را می توان به وضوح در سینه ام دید ( در رفتار و کردارم این علاقه و دلبستگی متجلی می شود ) صفحه 1 بیت 5 ، اسمای علی ( ع ) ؛ اسما ، جمع اسم از ریشه ی « سُمُو: بلندی » یا « وَسم : داغ نهادن ، نشان » است . بعضی از نامها و القاب علی ( ع ) : ابوتراب ؛ اسد الله ، فاتح خیبر ، حیدر ؛ صفدر ، یعسوب الدین ( یعسوب به معنی پادشاه زنبور های عسل و به مجاز : سرور ، بزرگ قوم ) بیت 6 ؛ ذات : هستی ، وجود ؛ خود ، اصل و حقیقت شی ء ؛ تلمیح به حدیث پیامبر « انا مدینه العلم و علی بابها » ؛ حجاز و چین و روم : به مجاز ( جزء و کل ) کلّ جهان بیت 7- مولوی گوید : عشق از اول سرکش و خونی بود / تا گریزد هر که بیرونی بود ؛ خلیل به معنی دوست است . از حضرت ابراهیم پرسیدند به چه سبب خداوند تو را به دوستی گرفت ؟ فرمود : به سه علت : 1- فرمان خدا را بر دستور دیگران ترجیح دادم 2- بر چیزی که خدا کفایت کرده بود ( مانند روزی ) همت نگماشتم 3- هرگز بدون مهمان غذا نخوردم ( کشکول منتظری یزدی ، جلد 2 ، ص 436 ) ( این شعر( شه مردان) از کتاب « اسرار خودی » اقبال انتخاب شده است ). 6- ص 24 ، فصل دوم ، گهر بی هنر زار و خواراست و سست / به فرهنگ باشد روان تندرست ؛ گهر ( = گوهر ) در اینجا به معنی « اصل و نسب » و« نژاد » است . / هنر : در اینجا به معنی : استعداد ؛ شایستگی ، لیاقت ، فضیلت // فرهنگ : به معنی علم و معرفت ؛ عقل و خرد ؛ در شعر سعدی هم در ص 26 به همین معناست . 7- ص 25 ؛ ( درس خردمندی ) ؛ سه بیت ، تلمیح است به آیه ی شریفه پنج از سوره ی جمعه « مثل الذین ... » داستان کسانی که عمل به تورات بر آنان تکلیف شد ، سپس آن را چنانکه باید و شاید رعایت نکردند ، همانند چارپایی بر او کتابی چند است . / در بیت سوم ، تهی مغز : مجازاً به معنی نادان و بی خرد / دفتر به معنی کتاب است . در همین صفحه « مُلک » به معنی سرزمین و کشور است . 8- ص 26 ، دریای خرد ، با توجه به موضوع ، قالب آن ، « قصیده » است . 9- ص 27 ، تمرین 2 ، خرد در وسعت و ارزشمندی همچون دریاست . 10- ص 29 ؛ تمرین 2 ، واژگان غیر ساده ی درس ؛ کلمات غیر ساده شامل : مشتق ، مرکّب و مشتق – مرکب است . توجه داشته باشید وندهای تصریفی هم چون یای نکره و وحدت ، علایم جمع فارسی و عربی و پسوند تفضیلی و عالی ( تر و ترین ) کلمه را مشتق نمی کنند و هم چنین کلماتی مثل « بیهوده » و « فرهنگ » امروزه ساده هستند . به برخی از غیر ساده ها اشاره می کنیم : مشتق : خردمندی ( یای حاصل مصدری ) ؛ نادان ؛ دانشمند ؛ پروردن ؛ خوردن ( مصادر ، مشتق اند ) پرهیزگار ؛ توانایی ؛ ناتوانی ؛ خموشی ؛ ناگفته ؛ خداوند ؛ دانشوری ؛ دانش ؛ پهناور ( توجه داشته باشید که پهناور از پهن ( صفت ) + ا + ور ، است ، اما کلماتی مثل دلاور ( دل + آور ) و جنگاور ( جنگ + آور ) مرکب هستند . / مرکّب : چارپا ، تهی مغز ( صفت ) / مشتق – مرکب : بدگوهری ؛ تن پروری 11- ص 39 ( فروغ دانایی ) ، بیت اول ، کتاب به دوستی تشبیه شده است که در خلوت با انسان هم صحبت می شود . در مصراع دوم ، کتاب در روشنگری همچون فروغ صبح دانایی است . بیت دو ، کتاب همچون استاد بی مزد و منتی است که اطلاعات را در اختیار کتابخوان قرار می دهد . کتاب مثل انسانی است که خواسته ها و نیازهای تو را بر طرف می کند . بیت 3؛ کتاب از نظر پر ورق بودن به غنچه تشبیه شده است و قیمت هر ورق از کتاب به اندازه ی یک سینی پر از مروارید است . بیت 4 ، لطایف ( = لطائف ) جمع لطیفه ؛ نکته های دقیق و ظریف ؛ دقایق ؛ سخنان نرم و دلپذیر // لب گشودن ( مجاز ) حرف زدن // گوهر معنی : معنی در با ارزش بودن همچون گوهر است . صفحه 2 بیت 6 ، گهی از رفتگان ، تاریخ خواند // اخبارت رساند : به تو اخبار رساند ( ضمیر، نقش متممی دارد ) بیت آخر : مقاصد جمع مقصد و مقصود ( فرهنگ معین ) / مقصد اصلی می تواند معرفت و شناخت خدا ؛ تربیت روح و پرورش اخلاق و افزایش آگاهی ، انسان شدن ؛ هدف آفرینش و... باشد . 12- ص 43 ؛ تمرین دو ؛ الف – دانش اندر دل چراغ روشن است وز همه بد بر تن تو جوشن است ( وجه شبه ، محافظت ) ب- دندان همچون صدف سفید است / حجاب چون صدف از زن محافظت می کند ج- علم چون چراغ روشنایی می دهد . 13- ص56 ، تمرین 5 ؛ توصیف ادبی ، در آسمان جشنی بر پا شده است و ستارگان به هم چشمک می زنند / کهکشان ما شامل ستارگانی است که چون نگینی می درخشد و سیاراتی که چون پروانه به دور شمع به دور آنها می چرخند . 14- ص 57 ، ( نگارنده زیبا ) نگارنده در این جا به معنی : نقاش ؛ صورتگر و آفریننده است . بیت اول : بینی : می بینی/ رقم : نوع ، شکل ، گونه / شِگِرف/ شِگَرف : عجیب ، خوب ، زیبا // دل آرا : ( = دلارا [ی ] ) صفت فاعلی مرکب مرخم ؛ محبوب ، موجب آرامش و شادی دیگران / صفحه ی هستی : هستی در گستردگی به صفحه تشبیه شده است / تعالی ( la ) ، ( شبه جمله است ) بلند مرتبه است ، برتر است . فقط در باره ی خداوند و صفت گونه به کار می رود . بیت دو ، ملک العرش malekol arsh صاحب عرش و به مجاز خداوند / انباز : ( فارسی ) شریک ، همکار // نه نیاز است : هم مضمون و تلمیح به : الله الصّمد است // و نه همتا : تلمیح و هم مضمون با آیه ی آخر سوره ی اخلاص : و لم یکن لّه ، کفو اً احد بیت 3- ، منزّه : پاک ، پاکیزه ، اسم مفعول از مصدر « تنزیه » tanzih پاک و بی آلایش کردن / مبرّا : پاک شده ؛ اسم مفعول از تبرئه بیت 4- کارگاه : محل کار و زندگی دنیوی ؛ پسوند مکان / بارگاه : از بار به معنی اجازه ی ورود به حضور پادشاهان و بزرگان ؛ دربار جایی که پادشاهان و بزرگان در آن بار می دادند و مردم را به حضور می پذیرفتند بیت 5- نی نی nini / ney ney هر دو تلفظ درست است . قید و به معنی « نه ، نه » است . این بیت تلمیح و اشاره دارد به حدیث « الله جمیل و یحبّ الجمال » و « فتبارک الله احسن الخالقین » 15- ص 60 ، کار گروهی ؛ شماره ی 1 ؛ واژه های عربی در دو شعر عبارتند از : رقم ؛ صفحه ؛ تعالی ؛ ملک العرش ؛ نوع ؛ نقش ، منزّه ؛ ماهر ؛ فصل ؛ عقل ؛ حیران ؛ تماثیل ، تصاویر ؛ برق ، شوق ، هجر ، تقلید و غیر ( نغز ، فارسی است و « قا ه قاه » از قهقهه ی عربی است .) 16- ص 61 ، تمرین 3 ، معادل کلمات ، الف- اس ام اس ( s m s ) از اول کلمات short message servise ؛ پیامک ب- کوپن : کالا برگ ، فرانسوی coupon در فارسی کوپِن هم می گویند ج- ایمیل electronic – mail : رایانامه ( قبلاً پیام نگار / پست الکترونیکی ؛ ) د- فاکس : fax نمابر ؛ ( قبلاً دور نگار ، دور نویس / پست تصویری ) ه – سایت : انگلیسیsite پایگاه ؛ چند معنی دارد : 1- ( ساختمان ) کارگاه ساختمانی و محل احداث کارخانه 2- ( کامپیوتر ) مرکزی مجازی در اینترنت با نشانه ی خاص برای موضوعی خاص ( پایگاه ) 3- ( نظامی ) محل نصب رادار یا سکوهای پرتاب موشک تمرین 5 – معادل اسامی و صفات ؛ رحمان : بخشنده ، وهّاب // ناصر : مُعین ؛ یاریگر، با توجه به بیت :دستگیر ) /خطا بخش : غفور ؛ ستار العیوب // پوزش پذیر : توّاب صفحه 3 17- ص 68 ؛ تمرین دو ، خالص : ناب ، زبده ( متضاد آن : ناخالص ، ناسَره ) / لذّت : خوشی ( متضاد آن « درد » // تمرین 3 ؛ سه بیت حافظ : نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد / ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد / صوفی ما که ز وِرد سحری مست شدی / شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد / خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که درو غش باشد ( غَش : تزویر ، دورنگی ، تقلب ) توضیح : خُرد و خورد ( ص 68 ) بنویسیم : خرد سال ، خرد کردن ، خرد شدن ، سبزی خردکنی ، پول خرد ، خرده فروشی ، خرده گیری ، خرده بینی ، خرده مالک ، خرد بورژوا ، خرد و ریز ، خرد و خمیر ، خرد و خسته ، خرد و خاکشیر ( = خاکشی ) ، خرده کاری ، خرده حساب ، ، ، خرد خرد ، خرد و کلان ، // بنویسیم : خورد و خوراک ، خورد و خواب ، سالخورد ، سالخورده ، خورده برده ۱۸- ص 92 ، تمرین دو ، دو نمونه الف- آخر ای بنده های خدا چشم و گوشتان را باز کنید از شما حرکت از خدا برکت . اگر به همین بخور و نمیر بسازید کلاهتان پس معرکه می ماند .ب- آدم غرب زده هُرهری مذهب است ، نان به نرخ روز خور است خودش باشد و خرش از پل بگذرد ؛ دیگر بود و نبود پل هیچ است . ۱۹- ص 93 ( آزادگی ) بیت اول : خارکش پیری : ترکیب وصفی مقلوب ؛ پشته ی خار ، صحیح است ./ بیت دو ، مصراع دوم : دانه ی شکر : اضافه ی تشبیهی ، در هر قدم ، خداوند را شکر می کرد .// بیت 5 ؛ درِ دولت : اضافه ی استعاری ، دولت به چیزی مانند کاخ تشبیه شده ؛ سپس یکی از لوازم آن ( در ) آمده است .خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار دادی / تاج عزت : مرا سرافراز و گرامی فرمودی ؛ عزت به تاج تشبیه شده است ؛ ارجمندی و بزرگی را همانند تاج بر سر من نهادی بیت 6 ، گوهر شکر : شکر به گوهر تشبیه شده است ، من از عهده ی سپاسگزاری بخشش های تو بر نمی آیم بیت 7- پندار : تکبر ، غرور ؛ در حالی که اسب غرور را می راند به پیر نزدیک شد ؛ پندار به رخش تشبیه شده است ؛ پندار جوان مانند رخش تند و سریع به حرکت در آمد . بیت 10- عمر در خارکشی باخته ای : زندگی را تلف کرده و بیهوده گذرانده ای // بیت آخر : افتادگی : کمبود ، فقر و نداری ۲۰- ص 95 ، تمرین 1 ، کنار ؛ در گذشته به معنی آغوش و بغل بوده است . ۲۱- ص 114- سؤال دو ، بزودی از وضع موجود نجات پیدا می کنید / خاکدان در شعر حافظ ، استعاره از « جهان » است . ۲۲- ، ص 166 ، تمرین دو ، ای هد هد نسیم بهاری ، ای پیک مشتاقان تو را به شهر سبا دیار معشوق گسیل می دارم، ببین که به چه راهی دور تو را می فرستم ( صبا و سبا جناس لفظ , و تلمیحی به داستان سلیمان و بلقیس ) 2- دریغ است که پرنده ای صفحه 4 سبک بال مانند تو در سرای خاکی اندوه ( جهان ) که کلبه ی عاشق است ، اسیر بماند ، تو را از این جا به منزلگاه محبوب که آستان وفاست روانه می سازم . ۲۳- ص 129 ، تمرین 3 ، اصفهان ، پروفسور هرتسفلد می گوید : نام اصفهان در ابتدا « انزان » بوده و سپس به گابیان یا گی تبدیل شده و از دوره ی هخامنشیان به بعد « گی » به « جی » مبدل گشته و هنگام حمله ی اعراب این شهر « جی » نامیده شده است .[ جی به معنی پاک است ] . یاقوت حموی اصفهان را شهر سواران نامیده و حمزه اصفهانی کلمه ی اصفهان یا اسپاهان را مشتق از سپاه می دانست . ( جغرافیای استان اصفهان ) 2- اصفهان پایتخت پادشاهان هخامنشی بوده و در دوران پادشاهی شاهان اشکانی و ساسانی مرکز جمع آوری سپاه گردید و به همین جهت نام سپاهان به آن داده شده تا این که در سال 23 هجری این شهر به دست ابو موسی اشعری فتح و سپاهان به اصفهان تبدیل گردید ( دائره المعارف دانش و هنر ) در درس 17 ، فره مندfarre (a ) mand به معنی شکوهمند ؛ تلفظ اصل آن به صورت فوق است و در شعر « ر » به صورت ساکن آمده است / در کاووس کی ، key به معنی پادشاه و شاهنشاه است / آذرآبادگان : آذر به معنی آتش است . آتشکده نام قدیم آذربایجان ؛ زیرا در آنجا آتشکده بسیار بوده است . ۲۴- ص 138 ، تمرین دو ، مفرد نواقص : ناقصه ( یا ناقص و نقیصه ) ، بر طبق قاعده ، جمع هایی که بر وزن « فواعل » هستند مفرد آنها بر وزن « فاعله » است ، مثل عوارض ( عارضه ) ؛ نوابغ ( نابغه ) ؛ در معنی و به ظاهر ، مفرد ِ « نقص » است . 2۵- ، ص 145 ، برای چیدن زیتون مهیا شوید ! ؛ ( زیتون ، نماد سرزمین فلسطین ؛ همچنین نماد صلح است .) آینده ای پر ثمر و درخشان در راه است . نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : امیر محمد فلاح
![]() ![]() |